۱۳۹۱ شهریور ۳, جمعه

نتایج ایمان رساله رومیان (۵: ۱-۵)


۱ در چهار باب اول این رساله، پولس رسول نشان داد که انسان فقط بوسیلۀ ایمان عادل کرده ( در نزد خدا عادل شمرده ) می شود. پولس رسول در اینجا ادامه می دهد که الان که ایمان آورده و عادل شناخته شده ایم، نزد خدا سلامتی داریم
پس از آنکه خدا ما را عادل محسوب نمود، دیگر بخاطر گناهکاریمان، دشمن خدا محسوب نمی شویم و در صلح و سلامتی وپ مصالحه با خدا زندگی خواهیم نمود. دیگر لازم نیست که بدنبال سلامتی با خدا گشته، با انجام این و آن فریضۀ شریعت آشتی با خدا رابدست بیاوریم. کلام خدا می گوید اکنون بخاطر عیسی مسیح و ایمان به او، "نزد خدا سلامتی داریم". به مجرد ایمان به عیسی مسیح، عادل کرده خواهیم شد . به محض آنکه عادل گشتیم، سلامتی و صلح با خدا را خواهیم یافت. سلامتی با خدا را می توان همین امروز تجربه نمود، کافی است که به عیسی مسیح ایمان بیاوریم! 
حال این سوال مطرح می شود که چرا سلامتی با خدا این همه مهم قلمداد می شود؟ زیرا از لحظه ای که انسان چشم به جهان می گشاید، دشمنی خود را با خدا شروع کرده، آن را ادامه می دهد و بخاطر گناه، ما قادر به آشتی با خدا و ایجاد صلح با خدا نیستیم. عیسی مسیح به این جهان آمد و با مرگ خود بر روی صلیب، گناهان ما را از میان برداشت، لذا، عیسی مسیح بوسیلۀ مرگ خود آن گناهی را که میان انسان و خدا جدایی افکنده بود از جا برداشته، بین ما و خدا صلح و سلامتی برقرار ساخت. لهذا، بوسیلۀ عیسی مسیح است که می توان با خدا مصالحه پیدا کرده، با خدا سلامتی داشت. هیچ کس دیگری بجز عیسی مسیح قادر به میانجی گری و ایجاد صلح بین انسان گناهکار و خدای مقدس نمی باشد.

۲ بخاطر عیسی مسیح دخول نیز یافته ایم بوسیلۀ ایمان در آن فیض، یک شخص عادی هرگز نمی تواند وارد دربار شاه شده، با وی ملاقت نماید. بلکه ابتدا بایستی از مقامات دربار، اجازۀ مخصوصی کسب کند و آنگاه وارد قصر پادشاه گردد. سپس، مقامات درباری آن شخص را نزد شاه آورده، پس از کسب اجازه از پادشاه، شخص مذکور را به حضور او معرفی می کنند. به همین ترتیب نیز، عیسی مسیح مانند همان "مقام" درباری است که با قیمت خون خود، اجازۀ ورود به حضور پادشاه را کسب نموده است. حضور خدا، همان فیضی است که در آن دخول پیدا کرده ایم. حضور خدا محل تجربۀ فیض و محبت خدا می باشد. و فیض خدا، همانا سلامتی، صلح و رحمت خدا، مکان محبت و خوشی پروردگار است. برای پولس رسول کلمۀ "فیض" دارای معنی عمیق و گسترده ای می باشد، آیات اول رساله به رومیان را بخاطر بیاورید، پولس رساله خود را با عبارت فیض و سلامتی شروع کرده، به جهت خوانندگان رساله فیض و سلامتی را آرزو می کند (رومیان ۱: ۷، اول قرنتیان ۱: ۳؛ دوم قرنتیان ۱: ۲؛ افسسیان ۱: ۲).
یک شخص عادی نمی تواند بدون اجازه نزد شاه برود، ولی آغوش خدا همیشه بر روی فرزند محبوب خود باز است. بوسیلۀ ایمان به عیسی مسیح، ما فرزندان خدا شده، بدون ترس و واهمه می توانیم که بحضور پادشاه اعظم مُلک وجود برویم و مطمئن باشیم که مقدم ما همیشه عزیز و گرامی خواهد بود (به افسسیان ۲: ۱۸ و ۱۹؛ ۳: ۱۲؛ عبرانیان ۱۰: ۱۹-۲۲ و تفاسیر آن آیات مراجعه نمایید). 
پولس رسول می گوید ما در فیض او پایداریم، یعنی اینکه ما اینک در حضور او ایستاده ایم. یک فرد گناهکار و ناعادل، نمی تواند در حضور خدا بایستد، زیرا چنان شخصی لایق ایستادن در مقابل خدا و حاضر شدن در بارگاه جلال خدا نیست. ولی اینک بوسیلۀ ایمان به عیسی مسیح، عادل خوانده شده، لیاقت حضور در دربار خدا و ایستادن در مقابل او را پیدا کرده ایم. اینک ما عدالت مسیح را حاصل نموده ایم! اینک بخاطر ایمان به عیسی مسیح و عدالت مسیح، ما نیز عادل خوانده می شویم. 
با فیض خدا، خوشی و فخر خدا را نیز تجربه می کنیم. می پرسید کدام فخر؟ ما در امید جلال خدا فخر می کنیم. ما همگی از جلال خدا قاصر می باشیم (۳: ۲۳)، ولی اینک بوسیلۀ عیسی مسیح، ما در فیض و جلال خدا شراکت پیدا کرده ایم (۸: ۱۶ و ۱۷).

۳ فخر کردن در جلال خدا و فخر کردن در فیض کار آسانی است، ولی فخر کردن در مصیبتها چندان سهل نمی باشد! ولی یک ایماندار مسیحی، در مصیبتها نیز فخر و شادی می کند، زیرا که می دانیم که پدر آسمانی ما خدا، قادر است که از مصیبتها جهت ساختن سیرت نیکو در ما استفاده نماید (به رومیان ۸: ۲۸ و تفسیر آن مراجعه نمایید). توجه کنید که پولس رسول نمی گوید که ما علی رغم وجود مصیبت و سختی خوشی و فخر می کنیم! بلکه او می گوید که در مصیبتها هم فخر می کنیم. 
اگر قرار است که مصیبت و جفا و سختی برای سیرت ما مفید بحساب آید، لاجرم این سوال پیش خواهد آمد که فایدۀ این مصیبتها در کجاست؟ پولس رسول جواب می دهد که مصیبت صبر را پیدا می کند (به یعقوب ۱: ۲-۴ مراجعه نمایید). 
دو نوع مصیبت و سختی وجود دارد. یکی آن سختی و ضربه ای که ناشی از حماقت و نادانی و گناه خود ماست. واضحا، فخر در یک چنین سختی و مصیبتی احمقانه و غیر ضروری می باشد. برعکس بایستی بیاد داشت که چنین مصیبت و سختی را باید بمثابۀ تنبیه و هشداری از جانب خدا قلمداد کرده، از آنها درس لازم را فرا گرفت (به عبرانیان ۱۲: ۷، ۱۲ و مکاشفه ۳: ۱۹ مراجعه نمایید). 
مصیبت دوم، آن است که به جهت عدالت و بخاطر مبارزه با گناه تحمل می نماییم. در این نوع مصیبت است که می بایستی فخر نمود ( به متی ۵: ۱۰-۱۲ و اول پظرس ۴: ۱۲-۶ و تفاسیر آن آیات مراجعه نمایید). باشد که مصیبت ها و سختی هایی که بر ما خواهد آمد، جهت عدالت و مبارزه با گناه باشد و نه بخاطر گناهان و حماقت خودمان.

۴ صبر امتحان را بوجود می آورد یعنی اینکه صبر و استقامت باعث رشد شخصیت و تقویت خصوصیات اخلاقی ایماندار گشته، باعث بلوغ روحانی می گردد. بوسیلۀ صبر و استقامت در حین سختی و مصیبت است که ایمان ما پولاد آبدیده شده، از کورۀ آزمایش محکم و سربلند بیرون خواهد آمد (به اول پطرس ۱: ۶ و ۷ و تفسیر آن مراجعه نمایید). 
زمانی که بوسیلۀ سختی ها و استقامت درحین سختی ها، ایمان ما امتحان شده، سربلند بیرون آمده باشد، داشتن امید واقعی به آینده و نجات و پاداش ابدی و وعده های مسیح میسر خواهد بود. عیسی مسیح فرموده است: "اما هر که تا به آخر صبر کند، همان نجات یابد" (مرقس ۱۳: ۱۳). در بسیاری از آیات کتاب مقدس به ما هشدار داده شده است که اگر چنانچه تا به آخر صبر نکنیم، ممکن است نجات خود را از دست بدهیم (جهت اطلاع بیشتر پیرامون این مطلب، به مقالۀ عمومی "آیا ممکن است نجات خود را از دست بدهیم؟" مراجعه فرمایید). 
مثلی را که عیسی مسیح دربارۀ برزگر و بذر بیان فرمود بیاد بیاورید. بعضی از بذرها (کلام خدا) بر سنگلاخ پاشیده شد، در جایی که خاک بسیار نبود، پس چونکه زمین عمق نداشت به زودی رویید، چون آفتاب برآمد، سوخته شد، و از آنرو که ریشه نداشت خشکید (مرقس ۴: ۵ و ۶). در این مثل، آفتاب، به معنی سختی ها و مصیبت های زمانه می باشد و منظور از گیاه روییده در سنگلاخ ایمانداری است که در ایمان خود عمقی نداشته و لذا زمانی که سختی ها پیش آمد، تاب تحمل آنها را نیاورده، خشک می گردد (به مرقس ۴: ۱۶ و ۱۷؛ لوقا ۸: ۶، ۱۳ و تفسیر آن آیات مراجعه نمایید). لذا پولس رسول در اینجا می گوید که اگر سختی ها و مصیبت ها را با صبر و استقامت تحمل کنیم، شخصیت ما قوی شده، بلوغ روحانی (ریشۀ عمیق) حاصل می گردد. آنگاه قادر خواهیم بود که با کمال اطمینان به آن نجاتی که خداوند وعده نموده است امیدوار باشیم (به دوم تیموتائوس ۲: ۱۲؛ عبرانیان ۱۰: ۳۸ و ۳۹ و مکاشفه ۳: ۱۱ مراجعه نمایید).

۵ امیدی که به خدا و وعده های او بسته شود، هرگز باعث نومیدی و شرمساری نخواهد گردید. وانگهی، خدا وعدۀ بزرگ خود مبنی بر دادن روح القدس به ما ایمانداران را اجرا نموده است. روح القدس، بیعانه و پیش پرداخت و قسط اول آن کاملیتی است که در بهشت در انتظار ما مومنین خواهد بود (به افسسیان ۱: ۱۳ و ۱۴ و تفسیر آن آیات مراجعه نمایید). 
نشانۀ اصلی جهت دانستن اینکه از روح القدس پر گشته ایم یا نه وجود محبت در قلوب ما خواهد بود. زیراکه محبت خدا در دلهای ما به روح القدس که به ما عطا شد ریخته شده است. بوسیلۀ روح القدس، محبت خدا را تجربه خواهیم نمود و روح القدس چنان ما را از محبت خدا لبریز خواهد کرد که قدرت خواهیم داشت که خدا را با تمامی دل و جان و قوت خود و همسایۀ خویش را مانند نفس خود محبت نماییم.

محبت خدا در مرگ عیسی آشکار شده است (۵: ۶-۱۱) 
۶ نخست اینکه، خدا محبت خود را نسبت به ما بدینگونه آشکار نمود که پسر یگانۀ خود عیسی مسیح را فرستاد تا برای گناهان ما مصلوب گردد (به یوحنا ۳: ۱۶؛ اولی یوحنا ۴: ۹ و ۱۰ و تفسیر آن آیات مراجعه نمایید). محبت خدا آنقدر عظیم است که زمانی که ما هنوز ضعیف بودیم (آیۀ ۶)، هنوز گناهکار بودیم (آیۀ ۸)، در حالتی که دشمن بودیم (آیۀ ۱۰)، مسیح برای گناهان ما مُرد. منظور پولس از عبارت "هنگامی که ما هنوز ضعیف بودیم" ، ضعف در رابطه با بهبود وضع روحانی و فائق آمدن بر گناهان و عادل ساختن خود می باشد.

۷ و۸ عموما ما انسانها در شرایط عادی، کمتر ممکن است که بفکر جانفشانی افتاده، خواستار بذل جان برای دیگران باشیم (البته به اسثنا همسر و فرزندان و نزدیکان خود). حتی اگر شخص مورد نظر، عادل هم باشد (آیۀ ۷)، باز بعید است که جان خود را به خاطر وی قربانی کنیم. شاید اگر فرد مورد نظر، انسان بسیار خوب و نیکوکاری بوده باشد، ممکن است که بخاطر نجات وی جان خود را از کف بدهیم. ولی هرگز کسی حاضر به جانفشانی در راه دشمن و یا فردی شریر نخواهد بود. واکنش طبیعی ما در برابر همچو افرادی اینست که نه تنها جان خود را برای ایشان بخطر نخواهیم انداخت بلکه حتی ممکن است که از کمک کردن به ایشان نیز امتناع ورزیم. 
ولی مهربانی و نیکویی خدایمان را مشاهده کنید که چقدر او برتر از ما انسانهای ضعیف الشان می باشد! عیسی مسیح، تنها بخاطر افراد نیکوکار و عادل مصلوب نشد، بلکه او برای ما گناهکاران و دشمنان خود نیز، رنج صلیب را متحمل شد تا بوسیلۀ صلیب خود ما را نجات بخشد. 
پس نباید جای تعجبی در مورد این امر مسیح که "دشمنان خود را محبت کنید" ، برای ما باقی بماند! (به متی ۵: ۴۳ و ۴۴ و تفسیر آن مراجعه نمایید).

۹ ما بخاطر خون مسیح، و یا بعبارت دیگر بخاطر فدیۀ صلیب او عادل خوانده شده ایم (به افسسیان ۱: ۷ و تفسیر آن مراجعه نمایید). عیسی مسیح، گناه و مجازات گناهان ما را برخود گرفته، با مرگ خود بهای تخلفات ما را پرداخت نمود. لذا اینک ما می توانیم ادعا نماییم که لکۀ گناهان و جرم ما با خون پاک وی شسته شده و بدین ترتیب خون او ما را پاک گردانیده است. پس حال که خون عیسی مسیح گناهان ما را شسته است، در حضور خدا عادل (در نظر خدا بی گناه) شمرده می شویم. و با عادل گشتن، از مکافات اعمال و گناهان و "غضب" خدا، "نجات" هم خواهیم یافت.
۱۰ بوسیلۀ مرگ مسیح ما با خدا آشتی داده شده ایم. حال که با مرگ عیسی مسیح چنان برکت عظیمی به چنگ آورده ایم، چه برکت بزرگتری رستاخیز عیسی مسیح برای ما در پی خواهد داشت! 
صلح با مسیح عملی نیست که یک بار و برای همیشه صورت بگیرد، بلکه بایستی پس از آشتی کردن با خدا، همیشه در حالت صلح و آشتی (پرهیز از گناه) باقی بمانیم. طبیعتا جهت دوری از گناه و ماندن در رابطۀ صلح با خدا، به قدرت خدا محتاج خواهیم بود. جهت دوری از گناه، جهت استقامت در مواقع سختی و جفا، به قوت خدا نیازمندیم، سخن خداوند را بیاد داشته باشیم که فرمود: اما هر که تا به آخر صبر کند، همان نجات یابد (مرقس ۱۳: ۱۳). لازم است که در ایمان و در فیض خداوند رشد کنیم، لازم است که در هر چیز ترقی نماییم در او که سر است، یعنی مسیح (افسسیان ۴: ۱۵). و البته، در تمامی طول حیاتمان، عیسی مسیح قیام کرده را در کنار خود خواهیم داشت.

۱۱ در قلب کسی که با خدا آشتی نکرده است، خوشی واقعی جایی نخواهد داشت. ولی به مجرد اینکه رابطۀ دشمنی ما با خدا مبدل به صلح گردید، قلوبمان چنان مملو از خوشی و شادی نجات خواهد شد که مانند پولس در خدا فخر (شادی ) می کنیم. چرا که نه؟ چرا با خدایی که بوسیلۀ پسرش عیسی مسیح اینهمه ما را محبت کرده است، شادی نکنیم؟
مرگ بوسیلۀ آدم و حیات بخاطر مسیح (۵: ۱۲-۲۱) 
۱۲ ...به وساطت یک آدم گناه داخل جهان گردید. این آدم کسیت؟ این همان آدم ابوالبشر (آیۀ ۱۴) اولین انسانی که خدا خلق نمود، می باشد. 
پس از آنکه خدا زمین و آسمان و همۀ موجودات را خلق نمود، می خوانیم و خدا هر چه ساخته بود، دید و همانا بسیار نیکو بود (پیدایش ۱: ۳۱). ولی متاسفانه، اولین بشر، (آدم) مرتکب گناه شد. آدم و همسرش حوا، از میوۀ درختی که خدا آنها را از خوردنش منع کرده بود، خوردند (پیدایش ۲: ۱۵- ۱۷؛ ۳: ۱-۳). و از آن لحظه به بعد، گناه وارد زندگی بشریت گردید و از آن روز تاکنون، تمامی انسانها در گناه و عقوبت گناه آدم شراکت پیدا نمودند. بدین ترتیب تمامی بشریت، گناه و طبیعت گناهکار را از پدرمان آدم ابوالبشر، به ارث برده است. لذا موت بر همۀ مُردم طاری گشت، از آنجا که همه گناه کرده اند. مراد از موت، هم مرگ جسمانی و هم مرگ روحانی می باشد. 
در اینجا یک سوال مطرح می شود. پولس می گوید همه گناه کرده اند، ولی آیا این گفته در مورد کودکان و نوزادان نیز صادق است، آیا از نظر پولس، اطفال شیرخواره بالفعل گناهکار هستند؟ خیر، اطفال شیرخواره هم گناهکار نمی باشند، ولی در عین حال بایست در نظر داشت که بذر گناه در نهاد ایشان کاشته شده است و حتی اطفال بالقوه گناهکار بوده و صرف نظر از چگونگی رشد و تربیت و محیط خانوادگی و غیره، نخواهد پایید که اطفال معصوم دیروزی مرتکب گناه و خطا شده، مبدل به افراد گناهکار و خاطی خواهند گردید. لازم نیست که کسی گناه را به ایشان آموزش بدهد، گناه در درون طبیعت ایشان جا دارد و با گذشت زمان بیشتر و بیشتر خود را به نمایش خواهد گذاشت. 
سوال دیگری که مطرح می شود اینست که عاقبت کودکی که در طفولیت بمیرد چه خواهد بود؟ آیا آن طفل به جهنم خواهد رفت و یا به بهشت؟ کتاب مقدس جواب قاطع و مشخصی به این سوال نمی دهد. اغلب مُردم گمان می کنند که اطفال کوچک بخاطر معصومیتشان مستیقما به بهشت خواهند رفت . و نیز می دانیم که خداوند، بطور مخصوصی کودکان و اطفال را دوست دارد و محبت می کند. آنچه که بطور قطع می دانیم، اینست که خدا عادل بوده، کار مناسب و صحیح را انجام خواهد داد (به متی ۱۸: ۱۰؛ مرقس ۱۰: ۱۴ و ۱۵؛ و مقالۀ عمومی" کودکان و ملکوت خدا" مراجعه نمایید).

۱۳ از زمان آدم (ابوالبشر) تا زمان موسی (آیۀ ۱۴)، شریعت مکتوب وجود نداشت. خدا ده فرمان را بر روی دو لوح سنگی حک کرده، به موسی داد تا به قوم بنی اسرائیل بسپارد (موسی حدود چهارصد سال پس از مرگ ابراهیم بدنیا آمده بود؛ پیش از موسی نه یهودیان و نه سایر قومها هیچ کدام از شریعت خدا اطلاع و آگاهی نداشتند). 
و چون قبل از موسی شریعتی وجود نداشت، تخلف و اطاعت از شریعت هم بی معنی می بود (رومیان ۴: ۱۵)، و به طریق اولی مجازاتی به جهت تخلف از احکام شریعت نیز در کار نبود. گناه، همانا سرپیچی از احکام و فرامین خداوند می باشد. جایی که شریعت نباشد، تخلفات از شریعت، گناه محسوب نمی شود
برای مثال کودکی را در نظر بگیرید که ندانسته، مرتکب عمل اشتباهی شده باشد و هرگز کسی به آن طفل در مورد بدی آن عمل نصیحت و یا تعلیم نداده باشد. قطعا، والدین طفل، کودک معصوم را بخاطر کاری که نمی دانسته تنبیه نخواهند نمود. ولی اگر کودک آگاهانه دست به عمل اشتباهی بزند، والدینش او را تنبیه خواهد نمود. بعبارت دیگر خطای او، گناه، محسوب خواهد شد.

۱۴ پیش از آنکه موسی شریعت خدا را به قوم بنی اسرائیل اعلام نماید (آیۀ ۱۳)، گناه و تجاوز از شریعت طبیعی و فطری وجود داشت. گناه در جهان بود، زیرا که گناه وارد آدم شده بود و زمانی که آدم گناه ورزید و از میوۀ ممنوعه خورد، گناه وارد نسل بنی آدم گردیده، همه را مبتلا ساخت. و به همراه گناه، مجازات تخلف و گناه که همانا موت باشد، وارد جهان گردیده، بدین ترتیب همۀ بشریت را محکوم به مرگ ساخت. چندین نسل پس از آدم، گناه بشر آنقدر عظیم شد و خشم خدا چنان افروخته گردید که خدا سیلی مهیب بر زمین جاری ساخت تا همۀ بشریت را به استثنای نوح و خانوادش از بین برد (پیدایش ۶ و ۷). در ایام ابراهیم، خدا دو شهر سدوم و عموره را بخاطر گناهان سکنۀ ایشان نابود ساخت (پیدایش ۱۹). حتی آن کسانی که از فرامین مشخص خدا تخطی نورزیده بودند، مابقی بشر محکوم به مرگ می باشند، زیرا که بوسیلۀ آدم گناه و مجازات گناه وارد نسل بشر گردیده است (آیۀ ۱۲). لذا پولس رسول در اینجا می گوید که از آدم تا موسی موت تسلط می داشت
آدم، نمونۀ آن آینده یعنی عیسی مسیح است. حال می پرسید که آدم چه شباهتی به عیسی مسیح دارد؟ آدم پدر و سر انسانیت کهنه و گناهکار بوده، در حالی که عیسی مسیح پدر و سر انسانیت روحانی می باشد. آدم البشر، بعنوان اولین انسان، کل بشریت را تحت تاثیر گناه خود قرارداد بطوری که هر انسانی که پس از آدم پا به جهان نهاد، گناه او را به ارث برده است و همانطوری که آدم گناهکار شد، به همان طریق تمامی فرزندان جسمانی او (بشریت) نیز گناهکار گردیده اند. از سوی دیگر، مسیح گناه نکرد او نخست زاده در میان فرزندان روحانی خدا می باشد، و همۀ کسانی که به او ایمان آوردند، قدوسیت و پاکی او را به ارث خواهند برد. همانطوری که او عادل بود، ما که به او ایمان آورده ایم نیز عادل شمرده خواهیم شد.

۱۵ و میراث مسیح مانند میراث آدم نمی باشد، بوسیلۀ آدم، موت وارد جهان گردید، ولی بواسطۀ صلیب عیسی مسیح حیات جاودانی نصیب ایمانداران خواهد گردید. در این آیه منظور از بخشش، عدالت بوسیلۀ ایمان می باشد که بوسیلۀ فیض خدا بواسطۀ عیسی مسیح به همۀ کسانی که به او ایمان آورده بخشیده می شود (آیۀ ۱۷). بهمراه بخشش عدالت، هدیۀ حیات جاویدان و نجات نیز به ایمانداران اعطا خواهد گردید. و این هدیۀ فیض، به جهت بسیاری افزون خواهد گردید.
۱۶ بخاطر گناه یک نفر (آدم و گناه او که همان خوردن از میوۀ ممنوعه باشد)، حکم و قصاص وارد جهان گردید. سپسنعمت از خطایای بسیار برای عدالت رسید. یعنی اینکه پس از آنکه عدۀ بسیاری از مُردمان در گناه افتادند، خدا هدیۀ عدالت را بوسیلۀ فیضی که از ایمان به عیسی مسیح حاصل خواهد شد، به جهان گناهکار بخشید. بوسیلۀ یک نفر (آدم ابوابشر)،حکم و قصاص وارد جهان گردید و بوسیله فرد دیگری (عیسی مسیح)، فیض و عدالت برای همۀ کسانی که ایمان آوردند فراهم شد.
۱۷ بواسطۀ آدم" سلطنت موت" و یا بعبارت دیگر ملکوت مرگ به جهان وارد گردید، در صورتی که بواسطۀ عیسی مسیح ملکوت زندگی به ما بخشیده شده است. ما انسانها، موت جسمانی و روحانی را از جد خود آدم، به میراث برده ایم. همۀ ما انسانها محکوم به مرگ جسمانی می باشیم. ولی ما ایمانداران میراث حیات جاودانی را نه تنها در این جهان بلکه در جهان آتی نیز، از مسیح دریافت نموده ایم (به رومیان ۶: ۲۳؛ اول قرنتیان ۱۵: ۲۱ و ۲۲ و تفاسیر آن آیات مراجعه نمایید). حیات جاودانی و افزونی حیات بوساطت عیسی مسیح و بعنوان بخشش نجات و فیض او به ما رسیده است.
۱۸ در اینجا پولس رسول آنچه را که در آیۀ ۱۶ نوشته بود تکرار می کند. از یک عمل شرارت بار (گناه آدم)، حکم شد بر جمیع مُردمان برای قصاص و از اطاعت و پاکی یک نفر (عدالت و اطاعت عیسی مسیح) بخشش شد بر جمیع مُردمان برای عدالت حیات (به رومیان ۱۸: ۲ مراجعه نمایید).
۱۹ همانطوری که بخاطر نافرمانی یک شخص (آدم)، بسیاری گناهکار شدند، به همین ترتیب بواسطۀ اطاعت یک شخص (عیسی مسیح)، بسیاری عادل خواهند گردید (به فیلیپیان ۲: ۸ مراجعه کنید). 
اینک این سوال مطرح می شود که چگونه ممکن است که یک نفر انسان باعث تباهی کل بشریت گردد؟ چگونه ممکن است که گناه آدم از یک نسل به نسل دیگر منتقل گردد؟ جواب این سوال ساده است. "آدم"، پدر جسمانی و فیزیکی و جد همۀ ما انسانها می باشد. بشریت مانند یک درخت بزرگ و پر شاخه و برگی می باشد که از بذر "آدم" روییده است. از تخم بذر بد، درخت بد ببار می آید. 
سوال دیگری که ممکن است مطرح شود اینست که چگونه یک شخص یعنی عیسی مسیح قادر است که همه را عادل ساخته، نجات دهد؟ جواب این سوال نیز ساده است، همانطور که از بذر جسمانی آدم نسل بشر به تباهی گناه افتاده است، بواسطۀ بذر روحانی عیسی مسیح، نژادی تازه و نسلی روحانی بوجود آمده است. از بذر روحانی عیسی مسیح، درخت تنومندی برآمده است که خدای پدر شاخه ها و برگهای آن را عادل و پاک خوانده است. همانطور که "بذر" (عیسی) پاک است، درخت و شاخه های آن نیز پاک خواهند بود.

۲۰ مقصود از شریعت در اینجا، شریعت موسی است، یعنی آن دسته از قوانین که خدا به موسی و قوم بنی اسرائیل داد. پس از آنکه شریعت در میان آمد ، خطا زیاد شد، زیرا که مُردم بخوبی از نیک و بد و احکام و ارادۀ خدا آگاهی پیدا کرده بودند و بالطبع خطایای ایشان گناه محسوب می گردید. قانون شکنی آگاهانه به مراتب از شکستن نا آگاهانه احکام بدتر می باشد. پیش از شریعت، مُردم مرتکب خطا می شدند، ولی ایشان بدون داشتن آگاهی از احکام خدا مرتکب گناه می گردیدند، لذا احساس تقصیرشان بمراتب کمتر و خخفیف تر بود. همین اصل در مورد ما نیز حکمفرماست، اگر دانسته بر علیه خدا مرتکب گناهی گردیم، بار تقصیرمان بمراتب سنگینتر و مجازاتمان بمراتب بزرگتر خواهد بود (به انجیل لوقا ۱۲: ۴۷-۴۸ مراجعه نمایید). 
مهم نیست که چقدر از گناه آدم بما رسیده است؛ آنچه که مهم و مسلم است اینست که فیضی که از جانب عیسی مسیح بما می رسد بمراتب بیشتر از گناه آدم خواهد بود. هر چه گناه افزونتر شود، فیض خدا نیز بیشتر خواهد شد.

۲۱ همیشه فیض بر گناه تسلط خواهد داشت، هر قدر که گناه زیاد باشد، هیچگاه از حد بخشایش و فیض خدا بیشتر نخواهد گردید. هرگز محبت و بخشایش خدا مغلوب شرارت و گناه نخواهد شد. همانطور که نور بر تاریکی غلبه خواهد کرد. به همان شکل نیز فیض بر گناه تسلط خواهد یافت. گناه منجر به موت خواهد شد در حالی که از طریق فیض به عدالت برای حیات جاودانی بوساطت خداوند ما عیسی مسیح خواهیم رسید. زیرا که عیسی مسیح بر گناه و موت غلبه یافته است (به رومیان ۸: ۱-۲؛ اول قرنتیان ۱۵: ۵۶ و تفسیر آن آیات مراجعه نمایید). 
در این آیه مشاهده می کنیم که در طریق نجات سه قدم اصلی و یا سه مرحلۀ مهم وجود دارد؛ این سه هدایای رایگان عیسی مسیح به هر کس که ایمان بیاورد می باشد: هدیۀ اول فیض است، از طریق فیض خداوند، عدالت حاصل می گردد، و بوسیلۀ تحصیل عدالت، حیات جاویدان بدست خواهد آمد. بدینوسیله، عیسی مسیح نه تنها آثار گناه آدم را محو نموده است، بلکه هدیه ای بمراتب بزرگتر بما بخشیده و آن هدیه اینست که بواسطۀ عیسی مسیح، ما گناهکاران را فرزندان خدا و وراث ثروتهای آسمانی ساخته است.


هیچ نظری موجود نیست: